رویای با تو بودن را نمی توان نوشت نمی توان گفت و حتی نمیتوان سرود در اغوش بی کران دریای بی کسی تا ابد زنگار غم را از وجودم بشوید شمع با پروانه الفت می گرفت خنده هم از گریه سبقت می گرفت
نظرات شما عزیزان:
با تو بودن قصه شیرینی است به وسعت تلخی تنهایی
و داشتن تو فانوسی به روشنایی هر چه تاریکی در نداشتند
و...و من همچون غربت زدای
به انتظار ساحل نگاهت می نشینم و می مانم
وتا وقتی که شبنم زلال احساست
بانوی دریای من...
کاش قلب وسعت می گرفت
کاش توی جاده های زندگی
قالب جديد وبلاگ پيچك دات نت |